ندائی از عمق وجودم مرا بی امان ندا می دهد که : نشنو !
به هیچ آوازی گوش نده !
از میانِ بی شمار رنگهای فریب این دنیا
چشم به هیچ رنگی جز آسمانِ پاک آبی ندوز !
جهان برایم دیگر هیچ ندارد و من بی نیاز شده ام
اما نه از روی بی نیازی ، که از روی نداشتن و نخواستن
زندگی ، کوچکتر از آنست که
مرا برنجاند و زشت تر از آنکه دلم بلرزد
هستی ، تهی تر از آنکه
بدست آوردنی مرا زبون سازد
و من تهیدست تر از آنکه از دست دادنی مرا بترساند
در خاکِ پر برکت درد ریشه بسته ام
با انتظار قد کشیده ام و تنهایی خانه دلم شده ...
سلام روشنک جون
خوفییییییییییییییییییی؟؟؟
این عکسه خیلی جیگره
موفق باشی ابجی
قربونت
بای بای