پروانه ای در دفتر خاطرات

من سکوت کردم کسی نپرسید چرا؟میدانم زمان فریاد چند ثانیه دیگر است...

پروانه ای در دفتر خاطرات

من سکوت کردم کسی نپرسید چرا؟میدانم زمان فریاد چند ثانیه دیگر است...

 

 

جهان تنها یک قصه است.
در سطر اول آن تو از راه می‌رسی و
خاک بوی باران می‌گیرد.
در سطر دوم آفتاب می‌شود و
تو از درخت سبز سیب سرخ می‌چینی.
در سطر سوم زمین می‌چرخد و
مهتاب با رگبار هزار ستاره می‌بارد.
در سطر چهارم
تو دست‌‌هایت را به سوی مغرب دراز می‌کنی.
در سطر پنجم
همه چیز از یاد می‌رود و
من به نقطه‌ی پایان قصه خیره ‌می‌مانم.

 



چه می گذرد بر نقطه ای؟
که می گذرد از حرف ها
قرار نمی گیرد بر آنها
می رسد تنها
بی حرفی
به پایان خط