پروانه ای در دفتر خاطرات

من سکوت کردم کسی نپرسید چرا؟میدانم زمان فریاد چند ثانیه دیگر است...

پروانه ای در دفتر خاطرات

من سکوت کردم کسی نپرسید چرا؟میدانم زمان فریاد چند ثانیه دیگر است...

 

 

 

دلتنگی های آدمی را
بعد
ترانه ای می خواند
و رویا هایش را
آسمان پر ستاره
ندیده میگرید
هر دانه برفی
اشک نریخته ای را ماند
سکوت
سرشار است از ناگفته ها
از نکرده ها
از اعتراف به عشق های پنهان
و شگفتی های بر زبان نیامده

و در این سکوت حقیقتی هست


حقیقت تو و من

 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
خدای گونه ای در تبعید... پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:27 ق.ظ http://www.kaveer.blogsky.com

سلام عزیز
خیلی زیبا نوشتی
واقعا لذت بردم
سرفراز باشی

صدر پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:45 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام!
حقیقت قشنگ اما ظریفی است!
موفق باشی
صدر

نوپا پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:49 ق.ظ http://www.taheri.blogsky.com

باسلام
ممنون می شوم نظر شما را در باره وبلاگم و تبادل لینک مطرح نمایید
به امید دیدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد